هر صبح
درست زمانیکه از خواب می پرم
دوباره یادم میفتد که باید فراموشت می کردم …
آنوقت
چشم هایم را میبندم،
و همینکه حروف اسمت را زمزمه می کنم
پشت پلک هایم
لا به لای آن همه سیاهی
تو را می بینم که خیره ای به من !
با همان نگاه همیشه ات …
همان لبخند …
و فقط خدا می داند که چقدر سخت ست دوباره چشم باز کردن …
Man&Eshgham...
برچسب : هر صبح,هر صبح پلکهایت,هر صبح خورشید فریاد میزند,هر صبحدم نسيم گل,هر صبح دم,هر صبح پلکهایت فصل جدیدی,هر صبح و شام گریه,هر روز صبح در آفریقا,هر روز صبح در افريقا,با طلوع هر صبح, نویسنده : madootadivoone94a بازدید : 46